توضیحات
این کتاب بازنمایی ساده، صادقانه و بی پیرایه از تجربه مواجه شدن نویسنده با بیماری سرطان در زندگی است. یک زندگی نامه روان و سلیس از نبرد انسان با مرگ و غلبۀ او بر بیماری. کتابی که به امید مثمر ثمر بودن آن برای دیگران نگاشته شده است. کسانی که اکنون درگیر این بیماری هستند و نیاز دارند تا برای غلبه بر این بیماری با شناخت درست و همرا با یک راهنما مسیر زندگی را به پیش بروند. این اثر کتابی است که نویسنده آن در لا به لای واژگان و عبارات هر صفحه از آن حور دارد و به مخاطبی که خود درگیر سرطان شده است می گوید: نترس! دستت رو به من بده تا کمکت کنم بر این بیماری غلبه کنی. روحیه ات رو نباز. من هم این مسیر را رفتم. بیا تا این بار با هم برای رسیدن به آیند روشن و پر امید این مسیر را برویم.
…روزی رسید که بیمار شدم. در غربت، در فرنگستان. بیماریای که نامش سرطان بود و نماینده مرگ. در نهانخانه دل آتشی به پا شد که میسوخت و میسوزاند. چارهای نبود. باید با او هم دست و پنجه نرم میکردم. آن همه سختی روزگار کژمدار را پشت سر گذرانده بودم، این هم روی همه آنها. اما… اما یک امای بزرگ داشت. این یکی آخرش میتوانست مرگ باشد و نیستی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.