توضیحات
زنجیرهای شیشهای
نویسنده: نغمه تفلیسی
… و صبورانه باید تاب آورد، ایستاد و صبر کرد. ساکت بود و حتی اشک نریخت. ریشه را ایستاده ببینند، با «تو» دوانده در زمین زیر پا تا سر پا بایستی تا سرپا بمانی تا چشمها صلابت، صبور و دلت که میگیرد بیا… بیا اینجا با من بنشین چای بنوش، قلم بسای بر این کاغذ، مرا با خودت یکی کن که دیگر تنها نباشی و بعد برو.
… و اما هجر، هجر است؛ شیرین و تلخ ندارد، فقط درد است. باید درد را تاب آورد، این درد مسکن ندارد، این درد را فقط باید صبوری کرد چون درختی که دیری است تشنه است اما تاب میآورد؛ وسط شنهای کویری برهوت.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.