با تو صدای سکوتم
۵۵,۰۰۰تومان
ایرج جمشیدی
چاپ اول/ 1400
شب انتهای تحمل بود
و بالا میآورد ماه!
چینهای پیشانی
و سگرمههای در همش
سکوتی که سنگ میزد
مرداب سایهها را
و دیوارهایی که قدمی کشیدند
تا هم قد برج و باروها
ودر ختانی که میسوختند
تا آتش بساط شان باشند
و جنگلهایی که دیگر جنگل نبودند
وخوابهای مرغ ماهیخوار
که بوی پلشتی میداد
از تن کوچه میکند باد
و از تن خیابان
شهر از دلدادگی افتاده بود
و غرس میکردی
میان پاشنه هایت درختان را
کسی بذر نومیدی میکاشت
و حکایتها در پستوها
گفته میشد
پینهها ی پیشانی
پینههای دستان را
پشت سر داشتند
و مارمولکها به صداقت خود
ایمان میآوردند
مرگ توافقی بود
نانوشته در قدرت
و پاشنه آشیل جهان ویروسی
ناجی دیکتاتورها
جهان برسر قماری
میزها را میچید
که خرسها از پیش
خود را برنده میدانستند
و با مهرههای تروریستها
بازی میکردند
پیش از اینکه گاوشان بزاید
و بیرحمتر از همیشه
خاورمیانه در خون غوطه میخورد
و تروریستهای سرمست نمیدانند
که خروس عزا وعروسی اند
و ماه ماه غمگین
به شب میاندیشد
و این همه حجم اندوه
وافق را رنگ میزند
از خون سپیده دم
شاید گشایشی باشد
جهان را
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.